-
۴۶
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 10:12
مدتها بود قصد رفتن به سرور بلاگر داشتم. بالاخره عملی شد! مرا از اینجا دنبال کنید... noghtenevis.blogspot.com متشکرم ... امضا : نقطه نویس ۱۸ ساله
-
۴۵
جمعه 25 مردادماه سال 1387 04:42
پشت پرچین خدا زیر این سقف کبود لا به لای علف باغ دلت یک نفر میخندد آدمک، پشت به دیوار غمت میرقصد ... نوشتنم نمیآمد. همینجوری به ذهنم رسید! ... امضا : نقطه نویس 18 ساله
-
۴۴
جمعه 18 مردادماه سال 1387 01:37
میخواست خودکشی کند تیغ را برداشت، رگ غیرتش را زد ... ... امضا : نقطه نویس 18 ساله
-
۴۳
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 15:04
باز هم یک فنجان قهوهی تلخ بنوش شاید این بار تفاُل به از آن هر چه که آمد، باشد من هنوزم به کلَکهای خیال دل رمال، امیدی دارم! ... امضا : نقطه نویس 18 ساله
-
۴۲
سهشنبه 15 مردادماه سال 1387 02:05
برای خلق دوتا میشویم ولی برای خالق ... گاهی چقدر احمق میشویم ما آدمها ! ... امضا : نقطه نویس 18 ساله
-
۴۱
شنبه 12 مردادماه سال 1387 19:24
گاهی مسیر دستیابی به هدف، شیرین تر از خود هدف است. ( به یاد کنکور ۸۷ ) ... امضا : نقطه نویس 18 ساله
-
۴۰
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1387 09:05
من خالق زندگی خودم هستم . دیر فهمیدم، ولی بالاخره فهمیدم! ... امضا : نقطه نویس ۱۸ ساله
-
٣٩
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1387 11:32
هوا با آدم چه کرد و با آدم ها چه ها نمی کند ! ... امضا : نقطه نویس ١٨ ساله
-
٣٨
سهشنبه 25 تیرماه سال 1387 10:26
انسان تنها چیزی است که یک رنگش زیباست ! گفتم انسان ... راستی چند تا انسان در دنیا وجود دارد ؟! ... امضا : نقطه نویس ١٨ ساله
-
٣٧
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 10:56
عدالت اجتماعی یعنی دخل های ریالی و خرج های دلاری . عدالت اجتماعی یعنی کپنی شدن بنزین برای بعضی ها . عدالت اجتماعی یعنی سهام عدالتی که پرداخت نشد . عدالت اجتماعی یعنی یارانه ای که معلوم نیست سرانجامش مثل همان سهام می شود یا نه. عدالت اجتماعی یعنی خیالم راحت باشد ، چرا که برق خانه ام با اطلاع قبلی (!) قطع می شود ......
-
۳۶
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1387 20:55
خدایا، من که بر تو توکل کرده بودم ، پس چرا کنکورم اینطوری شد ؟! مامان و بابا می گویند : هنوز هم فرصت هست... توکل بر تو ! همچنان چاکرتم... . ... امضا : نقطه نویس ۱۸ ساله
-
۳۵
جمعه 24 خردادماه سال 1387 09:58
دوست ١٨ ساله ام مرد! به همین سادگی ، به همین تلخی ... ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله
-
۳۴
شنبه 18 خردادماه سال 1387 12:05
ترجیح می دهی کدام را بلند کنی ؟ یک کیلو آهن یا یک کیلو پنبه ؟! ... امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله
-
۳۳
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1387 09:24
بازگشت پلنگ صورتی ! خفن ترین جادوگر قرن !!! ژورنال لباس ویژه ی بانوان جانگ بوگو در سریال امپراطور دریا... این بلاگ اسکای هم که با این تبلیغاتش گند می زند به محتوای وبلاگ ! ... امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله
-
۳۲
جمعه 3 خردادماه سال 1387 11:50
خوشبختی یعنی ندیدن بدبختی ها! ... امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله
-
٣١
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1387 01:13
اگر نیستم نه اینکه نخواهم ،نه؛ نمی توانم ! من عاشق نقطه نویسم، یک وقت اسمش را نگذاری خودشیفتگی! منظورم چیز دیگری است، تو که وبلاگ می نویسی منظورم را خوب می دانی ... زود یا دیر، برمی گردم ... ... امضا: نقطه نویس ١٧ ساله
-
٣٠
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1387 08:55
" آه " این خلاصه ی تمام ناگفته های من است! ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله
-
٢٩
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1387 06:46
از بچگی ، هر وقت دروغ گفتم بازخواست شدم ... راستی چرا مامان و بابا دروغ می گویند ؟! ... امضا : نقطه نویس ١۷ ساله
-
٢٨
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 19:03
گاهی آن قدر شاکی میشوم که دلم می خواهد به دنیا فحش ناموس بدهم، اما ... شرافتم اجازه نمی دهد . می بینی ؟! حتی در خلوت هم در بندم ! ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله
-
٢٧
جمعه 9 فروردینماه سال 1387 11:47
کاش هیچ وقت نگوییم کاش ... ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله
-
٢٦
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 10:04
از نو و متفاوت ! ١/١/١٣٨٧ نوشت : الهی که امسال برخلاف اسمش (٨٧) هچل هفت (!) نباشد. ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله ( این هم از تحول من )
-
۲۵
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 11:38
سام ، محمد ، حسرت پرواز ، ساینا ، پویان ، نیما ، کامبیز ، نگار ، وحید ، غریبه اما آشنا و همه ی شمایی که مرا همراهی کردید ،پس و پیش سال نو مبارک ! ... امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله از تهران
-
٢٤
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 20:16
گویا پارسال عاقل بودم ، ولی امسال نه . من که نفهمیدم ولی ... قربان قوانین « اساسی» کشورم بروم ! ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله از تهران
-
٢٣
چهارشنبه 15 اسفندماه سال 1386 20:40
به آخر خط رسیده بود ، به سراغ خط بعدی رفت ... این طوری بود که شد ٧ خط روزگار ! بی ربط نوشت : عدد شانس من ٧ است ، این را من نمی گویم ، کتب طالع بینی می گویند ! ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله از تهران
-
٢٢
شنبه 4 اسفندماه سال 1386 03:09
تصمیم گرفته ام هر روز از یک زاویه نگاه کنم ... این طوری دیگر روزها تکرار نمی شوند ! ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله از تهران
-
۲۱
شنبه 27 بهمنماه سال 1386 16:12
دخترک کوله به پشت اشک به مشت زیر دیوار غمی خم شده است خود او می گوید : من خود سیزده ام ! گاه گاهی روزگار از سر بی خبری خنده ای می دهدم لیک هر روز و شبم طبق قانون جهان از نحوست لبریز ! مدتی می گرید لحظه ای چند، درنگ راه کج می کند این بار به سوی خانه چاره ای دیگر نیست دخترک می گوید : سوختن، خود ساختن ، جنگیدن زندگی...
-
٢٠
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 13:57
پیرم کردی جوانی (!) پیرم کردی ... ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله از تهران
-
۱۹
پنجشنبه 18 بهمنماه سال 1386 02:24
هیچ به رابطه معکوس ادعا و عمل توجه کرده ای؟! ادعا X عمل = مقدار ثابت ... امضا : نقظه نویس ۱۷ ساله از تهران
-
١٨
پنجشنبه 20 دیماه سال 1386 20:44
چیزی شبیه عشق ، کم دارد این جهان ! ... امضا : نقطه نویس ١٧ ساله از تهران
-
۱۷
پنجشنبه 22 آذرماه سال 1386 22:32
بی تفاوت مثل... آهان ! مثل آدم آهنی فکر کنم دچار روزمرگی شده ام! ... امضا: نقطه نویس ۱۷ ساله از تهران