نقطه نویس

اعترافات دل نوشت نقطه نویس ۱۸ ساله

نقطه نویس

اعترافات دل نوشت نقطه نویس ۱۸ ساله

۱۰

بگذار لااقل ،اینجا، خودم باشم!

خودم

 بدون صورتک

...

امضا: نقطه نویس 17 ساله از تهران

 

۹

جذرم را که بگیرید ، هیچ از بندگیم نمی ماند ،

برای خودم متاسفم!

...

ببینم!

کسی بلد نیست چطور می شود ( بنده)² بود ؟!

...

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران

۸

من چه تنهام امروز

نکند تنهایی

تا ابد، کنج دلم لانه کند!

 

...

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران

۷

نم نم باران به روی گونه هایم

نه ، نه !

این نم باران نبود

این اشک بود، این آه بود!

پیش از این، من تا خدا پرواز می کردم

به سوی بی کران های عبودیت

و من تسلیم بودم

تا زمانی که تو را دیدم

دلم بالش شکست

...

وای بر من! وای بر من!

من شدم تسلیم نامت!

ای غریبه شاد باش

صید را با طعمه ی عشقت به دام انداختی!

...

امضا : نقطه نویس ۱۷ ساله از تهران

۶

1، 2، 3، 5، 6‌، 4، 8 ، 7، ...

ببین !

این روزها ثانیه ها هم از هم سبقت می گیرند!

لحظه را دریاب،

من هنوز منتظرم!

...

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران

 

 

۵

ن . ا. گ . ه

تو بودی با این حروف چه واژه ای میساختی؟!! 

... 

بعد نوشت: ناگه ، نگاه  یا  گناه؟!

...

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران

 

۴

با صدای خنده هایت

آسمان ها می تپید

موج گرم سایه ی احساس تو

از زمین تا کهکشان را می خزید

آن نگاه گرم چشمان سیاهت بود که

بی کران های غمم را می درید

...

یاد داری که سکوت کوچه ی تنهاییم را

نبض دستان تو در هم می شکست؟!

ای تمام لحظه هایم!

با تو بودن را،

تمنایم به پایت می نشست!

...

پس چرا حالا دقایق بی تو تنها مانده اند؟!

زود باش،من حتم دارم دیگران

 بر دل غمگین من ،چشم طمع دوخته اند

...

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران

۳

نگاه مغرورانه اش را هنوز به خاطر دارم

خواستم بگویم ،امانم نداد

...

برایش نگرانم، چون روزی همین غرور مرا به زمین نشاند!

...

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران

۲

به دلایل امنیتی پاک شد!

....

امضا : نقطه نویس 17 ساله از تهران