مدتها بود قصد رفتن به سرور بلاگر داشتم. بالاخره عملی شد!
مرا از اینجا دنبال کنید...
متشکرم
...
امضا : نقطه نویس ۱۸ ساله
پشت پرچین خدا
زیر این سقف کبود
لا به لای علف باغ دلت
یک نفر میخندد
آدمک، پشت به دیوار غمت میرقصد
...
نوشتنم نمیآمد. همینجوری به ذهنم رسید!
...
امضا : نقطه نویس 18 ساله
باز هم یک فنجان
قهوهی تلخ بنوش
شاید این بار تفاُل به از آن
هر چه که آمد، باشد
من هنوزم به کلَکهای خیال دل رمال، امیدی دارم!
...
امضا : نقطه نویس 18 ساله
برای خلق دوتا میشویم ولی برای خالق ...
گاهی چقدر احمق میشویم ما آدمها !
...
امضا : نقطه نویس 18 ساله